شهید ابراهیم هادی

  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

خصوصیات منحصر به فرد شهید مدافع حرم صادق عدالت اکبری

26 اردیبهشت 1404 توسط یاری گر شهید ابراهیم هادی
خصوصیات منحصر به فرد شهید مدافع حرم صادق عدالت اکبری

خصوصیات صادق
صادق یک سپاهی همه فن حریف بود. با وجود سن کمش در هر رسته و حیطه ای تخصص داشت. روحیه صادق همچون نظامی ها نبود. علاقه زیادی به گل و گیاه داشت؛ یکی از اتاق های خانه را به گلدان هایش اختصاص داده بود و دائم به آنها رسیدگی می کرد. در رشته های راپل (سنگ نوردی صخره نوردی) غواصی، غریق نجات، قایقرانی، کاراته، راگبی، مربیگری و داوری فوتبال، پاراگلایدر و سقوط آزاد فعالیت داشت و اعتقاد داشت باید آنقدر توانمند باشم که در هر زمینه ای که نظام و اسلام نیاز دارد، بتوانم مؤثر باشم. بسیار شوخ طبع و مهربان بود، حتی برخی اوقات مادرش به او تذکر می داد که در بحث های جدی شوخی نکند، اما او همیشه با شوخ طبعی پاسخ می داد. با کودکان کودک بود و با بزرگان بزرگ! شاید این گونه به نظر بیاید که ریاضت محض داشت و فقط نماز و قرآن می خواند، از دنیا بریده بود، اما صادق این گونه نبود به هر کاری در جای خود می رسید از عبادت گرفته تا تفریحات! چون فردی اجتماعی بود به همین خاطر اکثراً دیر به خانه می آمد و جر و بحث های مادر و فرزندی سر دیر آمدنش بین شان پیش می آمد. خیلی وقت ها شده بود که از پدرش هم پنهان می کردم و برخی اوقات پدرش می خوابید و من هم چنان منتظر او می شدم، با وجود اینکه از خودش مطمئن بودم اما نگران هم می شدم. صادق خشک مقدس نبود، اما به واجباتش هم عمل می کرد مثلاً وقتی روزه مستحبی می گرفت به همه اعلام نمی کرد، چندین بار خانواده دیده بودند که با زبان روزه به استخر رفته حتی برای آنها هم سئوال شده بود که «چرا روزه به استخر می روی؟» گفته بود: «تا اذان کنار استخر بودم و بعد اذان سرم را زیر آب بردم.» همه چیز در زندگی صادق جای خودش را داشت! مانند تمام افراد عادی بود حتی می توانم بگویم برخی زمان ها شده بود که نماز صبح اش قضا شود یا به سختی بیدارش می کردند، اما در مقابل شبهایی هم با خواندن نماز شب با خدا مأنوس می شد. مردم داری را می توانم مهم ترین ویژگی صادق بود. هوش سرشاری داشت و کافی بود تصمیم بگیرد در یک حوزه ورود کند، در کمترین مدت زمان به تبحر کافی دست می یافت و در خیلی از موارد از بقیه اطرافیانش جلو می زد. صادق عاشق خدا بود. ارادت خاصی به اهل بیت(ع) داشت. صادق ذره ای به مادیات ارزش قائل نبود فقط در حدی به دنبال مادیات بود که معاش عادی زندگی اش را تأمین کند و تا لحظه مرگ مادیات نتوانست صادق را به سمت خود بکشاند.

منبع: حوزه نت

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

عشق شهدایی شهید مدافع حرم صادق عدالت اکبری

26 اردیبهشت 1404 توسط یاری گر شهید ابراهیم هادی
عشق شهدایی شهید مدافع حرم صادق عدالت اکبری

عشق شهدایی صادق
صادق کلاً عاشق شهدا بود با اینکه آنها را ندیده بود و ارتباطی نداشت، اما توفیق این را داشت که بعد از آمدن پیکرهای تفحص شده شهدا به شهرمان در قسمت ایثارگران سپاه فعالیت کند و استخوان های پاک و مطهر این شهدا را با همکاری دوستانش در پارچه ها بپیچند و به خانواده ها تحویل دهند؛ تا اینکه به زمانی رسیدیم که پیکر شهدای مدافع حرم به وطن آمدند که در این زمان هم جنازه ها را از فرودگاه ها تحویل می گرفت و کفن و دفن آنها را خودشان انجام می دادند. در بین شهدای دفاع مقدس به شهید تجلایی و هم چنین به طیف شهدای غواص علاقه عجیبی داشتند، وقتی ماجرای شهادت آنها را می شنید بسیار تحت تأثیر قرار می گرفت. از بین شهدای مدافع حرم نیز به آقای محمودرضا بیضایی که اولین شهید تبریزی بود، علاقه داشت. در آن زمان وقتی خبر شهادت ایشان را شنید بسیار جا خورد و من گفتم: «شما که آن قدر آرزوی شهادت دارید با این حال الان شما نمی دانم که باید تبریک بگویم یا تسلیت؟» که گفتند: «من از شهادت ایشان ناراحت نیستم از ماندن خودم ناراحتم که به آن مرحله نرسیدم.» با شهید حاج عباس عبداللهی که در اواخر شهید شدند ارتباط داشتند و به ایشان علاقه بسیار زیادی داشتند و دائما از تکیه کلام های شان استفاده می کردند. در این اواخر نیز با خانواده شهید حامد جوانی ارتباط زیادی برقرار کرده بود، حتی زمانی که شهید جوانی در بیمارستان تهران بستری بود و از ناحیه هر دو چشم و هر دو دست مصدوم و مجروح بود به ملاقاتش رفته بود؛ الان در کنار مزار شهید جوانی صندلی تعبیه شده است که آن صندلی را صادق از انبار اسقاطی سپاه گرفته بود و جوشکاری و بقیه کارهایش را نیز خودش انجام داده بود؛ با این نیت که پدر مادر شهیدان مدافعان حرم در کنار مزار فرزندانشان راحت باشند و خسته نشوند. در روز پدر امسال از سوریه با پدر شهید جوانی تماس گرفته بود و روز پدر را تبریک گفته بود، وقتی آقای جوانی از اوپرسیده بود «از کجا تماس گرفته ای؟» گفته بود: «من از کنار پسرتان حامد با شما تماس می گیرم.» یعنی احساس می کرد که با حامد دوش به دوش ایستاده است؛ صادق خودش شهادتش را احساس کرده بود، آقای جوانی از او پرسیده بود که چه زمانی باز می گردید گفته بود: «دو گروه هستیم که یک گروه برگشته اند و گروهی در حال بازگشتند.» اشاره ای نکرد که خودش هم بر می گردد.

منبع: حوزه نت

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

فتنه 88 و رشادت های شهید صادق عدالت اکبری

26 اردیبهشت 1404 توسط یاری گر شهید ابراهیم هادی
فتنه 88 و رشادت های شهید صادق عدالت اکبری

فتنه 88 و رشادت های صادق
در فتنه 88 که در تبریز هم جریان پیدا کرده بود، پدرش به عنوان فرمانده سپاه ناحیه تبریز فعالیت داشت و مأموریت هایی را به بسیجیان و پاسداران محول می کرد. یک مرتبه پدر صادق به خودش می گوید: «آقا رضا تو که به این سادگی جوانان مردم را به مأموریت می فرستی که احتمال هرگونه خطری برای شان وجود دارد، چرا پسر خودت را نمی فرستی؟!» وقتی این جرقه در ذهنش زده می شود صادق را صدا می زند و می گوید: «آماده شو و تیمی که برای مأموریت اعزام می کنم را همراهی کن. » صادق با ادب و احترام کامل و بدون اینکه اعتراضی به خواسته پدرش داشته باشد، دستش را بر روی چشمانش گذاشته می گوید: «چشم بابا!» صادق چهار شانه و تنومند بود، وقتی پدر بدرقه اش می کرد یاد بدرقه امام حسین(ع) افتاد که پسرش را با دعا راهی میدان جنگ کرده بود و او نیز به تأسی از امام حسین(ع) در دلش دعا زمزمه می کند؛ حتی یک آن این فکر به ذهنش می آمد: «من که پسرم را با این شور و شوق راهی اش می کنم شاید زخمی برگردد!» ولی می گوید چاره ای نیست، وقتی فردی مأموریتی را می پذیرد تبعاتش نیز برایش نوش است، اما در دل نگرانی داشت و با صلوات به ائمه متوسل شد، چند ساعت بعد خبر مجروحیت صادق را آوردند و در آن لحظه فقط می گوید: «خدایا رضایتم در رضایت توست و به آنچه امر می کنی تسلیم هستم.» بعد می پرسید که از چه ناحیه ای مجروح شده است؟ گفتند: «کمی دستش زخمی شده است.» چند ساعت بعد با دستی باند پیچی شده آوردنش. به پدرش می گوید: بابا چیزی نشده فقط کمی دستم خراش برداشته؛ پدرش نمی خواهد که زیاد به عمق قضیه وارد شود و معذبش کند. بعد از چند هفته پدرش متوجه می شود که دستش باد کرده وضعیت مساعدی ندارد، با یکی از همکاران راهی بیمارستانش می کند و عکسبرداری کرده و متوجه می شوند که تاندون یکی از انگشتانش قطع شده و نیاز به عمل دارد، هزینه عمل هم که 40 هزار تومان شده بود، سپاه پرداخت کرد. بعد از چهار، پنج ماه یک روز پدرش سرکار در اتاقش بوده که همکارش وارد می شود و می گوید: «امروز صادق هزینه عملی را که خرج دستش کرده بودیم را در پاکتی آورده و گفته که این پول را به بیت المال برگردانید، چون من نمی خواهم مدیون بیت المال باشم.»
منبع حوزه نت

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

شهیدمدافع حرم صادق عدالت اکبری

26 اردیبهشت 1404 توسط یاری گر شهید ابراهیم هادی
شهیدمدافع حرم صادق عدالت اکبری

شهید صادق عدالت اکبری در سال 1367 متولد شد. دوران دبیرستان را در مکتب الحسین سپاه گذرانید و در سال 1382 تحصیلاتش را به پایان رساند. او در فتنه 1388 مجروح و جانباز انقلاب شد و در سال 1389 به عضویت سپاه پاسداران در آمد. صادق در سال 1391 ازدواج کرده و وارد دانشگاه شد. وی تحصیلاتش را تا مقطع کارشناسی ادامه داد و در کنکور ارشد ثبت نام کرد اما زندگی دنیایی اش برای این مقطع، به او مجال نداد.

صادق در سال 1394 به سوریه رفت و جزء مدافعان حرم گردید. بعد از یک سال جنگیدن علیه تروریست های وهابی، همزمان با سالروز شهادت حضرت زینب (س) در محور عزیزه ی حلب در عمق خاک جبهه النصره منطقه دلامه در اردیبهشت ماه 1395 به فیض شهادت رسید.

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

وصیت نامه شهید حامد جوانی

25 اردیبهشت 1404 توسط یاری گر شهید ابراهیم هادی
وصیت نامه شهید حامد جوانی

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا اباعبدالله

یاحسین تا آخرین قطره‌ی خون نمی‌گذاریم دوباره خواهرت به اسارت برود. تنها دلخوشی من برادر زاده‌ام علی است که وقتی او بزرگ شد بگوید که عمویت برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) رفته و شهید شده است، بگذارید علی افتخار کند.

مادر عزیزم اگر بنده توفیق شهادت پیدا کردم و برای من مجلس یادبود گرفتید در عزای من گریه نکنید چراکه دشمنان اسلام شاد و خرم می‌شوند و اگر گریه کنی در روز قیامت حلال نمی‌کنم و نیز مادرم بنده ان‌شاءالله در این سفر که به سوریه می‌روم عمودی می‌روم و افقی به ایران بازمی‌گردم و نیز به گروه موزیک لشکر بگویید چون من با شما سابقه دوستی و همکاری داشتم موقع ورود پیکر من به تبریز بصورت عالی و منظم به نواختن موزیک بپردازید.

پدر عزیزم به دلم افتاده که این آخرین سفر من به سوریه می‌باشد و می‌دانم که شهید خواهم شد لذا از صمیم قلب مرا حلال کنید.

ای عاشقان اهل بیت رسول الله! من خیلی آرزو داشتم که ۱۴۰۰ سال پیش بودم و در رکاب مولایم امام حسین(ع) می‌جنگیدم تا شهید شوم و حال، وقت آن رسیده که به فرمان مولایم امام خامنه‌ای لبیک گفته و از اهل بیت پیامبر دفاع بکنم. لذا به همین منظور عازم دفاع از حرمین به سوریه می‌شوم و آرزو دارم همچون حضرت عباس(ع) در دفاع از خواهر بزرگوارشان شهید بشوم.

۲۵ فروردین ۹۴

حامد جوانی”
منبع؛بنیاد شهید و امور ایثارگران

 نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

شهید ابراهیم هادی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • امام رضا علیه السلام
  • بدون موضوع
  • شهید ابراهیم هادی
  • شهید حامد جوانی
  • شهید صادق عدالت اکبری
  • شهید عباس دانشگر
  • شهید مصطفی صدرزاده

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس