شهید ابراهیم هادی

  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بر بالین شهید حامد جوانی

25 اردیبهشت 1404 توسط یاری گر شهید ابراهیم هادی
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بر بالین شهید حامد جوانی

هو الشهید

در اوایل بستری بودن حامد در بیمارستان بقیة الله، شهید سردار سلیمانی شخصا برای ملاقات حامد آمد و تا چشمش به فرزند بی دست و بی چشمم افتاد، گریه کرد. پدر حامد گفت که سردار چرا گریه می‌کنید؟ سردار سلیمانی جواب داد که من برای حامد گریه نمی‌کنم من برای خودم گریه می‌کنم که از حامد و امثال او عقب ماندم وگرنه حامد راهش را انتخاب کرد و موفق شد.

مادر حامد می‌افزاید: سردار با خودش یک چفیه و یک انگشتر آورده بود. گفتند که این چفیه را حضرت آقا فرستاده تا روی بدن زخمی حامد بکشند و این انگشتر را هم سید حسن نصرالله به حضرت آقا هدیه کرده و ایشان هم آن را متبرک کرده و برای حامد فرستاده‌اند اما می‌دانیم که حامد دیگر دست ندارد که انگشتر بیاندازد و پدرش آن را دستش کرد.

 نظر دهید »

چرا خدا، دخترها را بیشتر دوست دارد؟

25 اردیبهشت 1404 توسط یاری گر شهید ابراهیم هادی

هو الشهید
خاطره ای از حامد جوانی

چرا خدا، دخترها را بیشتر دوست دارد؟

وی با اشاره به علاقه‌ی خاص فرزندش به اهل بیت(ع)، می‌گوید: وقتی حامد دانش آموز کلاس ابتدایی بود، او را با سه دختر و دو پسر همسایه به مدرسه بردم و وقتی پسرم از مدرسه بازگشت، به من گفت که مادر چرا خدا، دخترها را بیشتر دوست دارد؟ گفتم: برای چه این سوال را می‌پرسی؟ حامد گفت که چون دخترها از ۹سالگی و پسرها از ۱۵ سالگی برای خدا، بندگی و راز و نیاز ‌می‌کنند. چیزی برای گفتن نداشتم و رو به حامد گفتم: تو از امروز به حکم دختر برای خدا بندگی کن و فرض کن که به سن تکلیف رسیده‌ای و بعد از آن بود که حامد از ۹سالگی شروع به نماز خواندن کرد و در حد توان روزه گرفت.

 نظر دهید »

آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند...

25 اردیبهشت 1404 توسط یاری گر شهید ابراهیم هادی

هوالشهید

خاطره شهید حامد جوانی
یکی از همکلاسی‌های حامد برایم نقل می‌کرد که روزی در کلاس نشسته بودند و معلم تکالیفشان را روی تخته نوشته و گفته بود که از روی آن بنویسند اما به خاطر این‌که همکلاسی حامد، دفتری همراه نداشت به حامد می‌گوید که یک برگه از دفترش را به او بدهد. حامد به جای یک برگه، کل دفتر سیمی که آن زمان گران ترین دفتر به حساب می‌آمد به دوستش داده و در مقابل اعتراض او که می‌گفت من فقط یک برگه می‌خواستم نه کل دفتر را، می‌گوید: «امام علی(ع) فرموده‌اند: هر چیزی که برای خود می‌خواهی برای دوستت هم آن را بخواه، من برگه‌ی پاره شده را برای خودم نمی‌خواهم برای همین برگه پاره شده به تو هم نمی‌دهم».

 نظر دهید »

شهید حامد جوانی ، شهیدی از خطه ی آذربایجان و شهر تبریز

25 اردیبهشت 1404 توسط یاری گر شهید ابراهیم هادی
شهید حامد جوانی ، شهیدی از خطه ی آذربایجان و شهر تبریز

هوالشهید

شهید حامد جوانی، جوان دلیر خطه آذربایجان و اهل تبریز است که در سال ۱۳۹۴ هدف اصابت حملات گروه تروریستی داعش قرار گرفت و ابوافضل گونه دو دست و دو چشم خود را فدای حضرت زینب (س) کرد.

شهید حامدجوانی، جوانی‌اش را تقدیم سیدالشهدا (ع) کرد. همیشه آرزو داشت تا ۱۴۰۰ سال پیش به دنیا می‌آمد تا بتواند در رکاب امام حسین(ع) و در راه اسلام جانش را فدا کند اما این جوان بعد از ۱۴۰۰ سال در دفاع از اسلام این تکلیف را بر خود واجب دانست و در نهایت ابوالفضل گونه به شهادت رسید.

 نظر دهید »

وصیت نامه شهید مصطفی صدرزاده

24 اردیبهشت 1404 توسط یاری گر شهید ابراهیم هادی
وصیت نامه شهید مصطفی صدرزاده

وصیتنامه شهید مصطفی صدرزاده
بسم رب الشهدای و الصدیقین

خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست‌.
سپاس خدایی را که بر سر ما منت نهاد و از میان این همه مخلوق ما را انسان خلق کرد.
شکر خدایی را که از میان این‌همه انسان ما را خاکی مقدس به نام ایران قرار داد.
و شکر خدایی را که به بنده پدر و مادر و همسر صالح عطا کرد.
و شکر بی‌پایان خدایی را که محبت شهدا و امام شهدا را در دلم انداخت و به بنده توفیق داد تا در بسیج خادم باشم.
خدایا از تو ممنونم بی‌اندازه که در دل ما محبت سید علی‌خامنه‌ای را انداختی تا بیاموزد درس ایستادگی را درس اینکه یزید‌های دوران را بشناسیم و جلوی آن‌ها سر خم نکنیم. از تمام دوستان و آشنایان در ابتدای وصیت‌نامه خویش تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش‌ دهند تا گمراه نشوند؛ زیرا ایشان بهترین دوست‌شناس و دشمن‌شناس است.
از پدر و خانواده عزیزم تقاضا دارم برای بنده بی‌تابی و ناراحتی بیش‌ از حد نکنند و اشک‌ها و گریه‌های خود را نثار اباعبدالله و فرزندان آن بزرگوار کنند.
پدر و مادر و همسرم و دخترم از شما تقاضا می‌کنم بنده‌رو ببخشید و از خدا بخواهید بنده رو ببخشد چقدر در حق پدر و مادر کوتاهی کردم چقدر شما را به دردسر انداختم فقط خدا شاهد تلاش شما بود که در زمان جنگ باید سختی و مشقت از من نگه‌داری کردید و بعد از جنگ هم برای درس‌خواندن من چقدر سختی کشیدید. فقط خدا می‌داند که چقدر نگران کرده‌ام اذیت کرده‌ام و شما تحمل کردید زیرا تلاش‌ می‌کردید تا فرزندتان عاقبت‌به‌خیر شود از شما ممنونم که همیشه انتخاب را به عهده خودم گذاشتید. حتی وقتی در نوجوانی می‌خواستم به نجف برای تحصیل بروم مخالفت نکرده و از اینکه همیشه به نظر من احترام گذاشتید ممنونم حالا هم از شما خواهش می‌کنم یکبار دیگر و برای آخرین بار به نظرم احترام بگذارید و از هیچ‌کس و از هیچ نهادی دلخور نباشید مبارزه با دشمنان خود آرزوی بنده بود و فقط خدا می‌داند برای این آرزو چقدر ضجه زدم و التماس کردم ممکن است بعضی‌ها به شما طعنه بزنند اما اهمیت ندهید بنده به راهی که رفتم یقین داشتم.
از همسر عزیزم می‌خواهم که بنده را ببخشد زیرا که همسر خوبی برای او نبودم. به همسر عزیزم می‌گویم می‌دانم که بعد از بنده دخترم یتیم می‌شود و شما اذیت می‌شوید اما یادت باشد که رسول خدا فرموده: هرکس که یتیم شود خدا سرپرست اوست ایمان داشته باش که خدا همیشه با توست. آرزو دارم که دخترم فاطمه،‌فاطمی تربیت شود یعنی مدافع سرسخت ولایت، از دوستان،‌ آشنایان و فامیل و هرکس که حقی گردن ما دارد تقاضا می‌کنم بنده حقیر با ببخشد زیرا می‌دانم که اخلاق و رفتار من آنقدر خوب نبود که توفیق شهادت داشته باشم و این شما حتی که نصیب ما شد لطف و کرم و هدیه خدا بوده و مردم عزیز ایران یادمان باشد که به خاطر وجب به وجب این سرزمین و دین اسلام چقدر خون دادیم چقدر بچه‌های ما یتیم شدند،‌ زن‌ها بیوه، مادرها مجنون، پدرها گریان فقط و فقط برای خدا بود. در این ماه مبارک رمضان دل ما شکست،‌ دل امام زمان بیشتر و بیشتر که در مملکت شهدا حرمت ماه خدا توسط بعضی‌ها نگه‌داشته نشد و برادران و خواهران من ماهواره و فرهنگ کثیف غرب مقصدی به جز آتش دوزخ ندارد. از ما گفتن ما که رفتیم…
آن‌کس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
بی‌بی زینب (س) آن زمانی که شما در شام‌ غریب بودید گذشت دیگر به احدی اجازه نمی‌دهیم به شما و به سلاله حسین (ع) بی‌احترامی کند. دیگر دوران مظلومیت شیعه تمام شده. بی‌بی‌جان انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم بی‌بی عزیزم مرا قاسم خطاب کن مرا قاسم خطاب کن روی خون ناقابل من هم حساب کن.

و من‌الله توفیق
مصطفی صدر زاده
۴ مرداد۱۳۹۲
منبع.مجله فرا کتاب

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

شهید ابراهیم هادی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • امام رضا علیه السلام
  • بدون موضوع
  • شهید ابراهیم هادی
  • شهید حامد جوانی
  • شهید صادق عدالت اکبری
  • شهید عباس دانشگر
  • شهید مصطفی صدرزاده

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس