شهید امیرعلی حاجیزاده در راهپیمایی اربعین سال گذشته
✅ شهید امیرعلی حاجیزاده در راهپیمایی اربعین سال گذشته
🌐 @Iran_Iran
✅ شهید امیرعلی حاجیزاده در راهپیمایی اربعین سال گذشته
🌐 @Iran_Iran
✨﷽✨
#به_قلم_خودم
#طلبه_نوشت
#تبلیغ
در ایام تحصیلم همیشه فکر می کردم کار تبلیغی باید طوری باشد که آدم اول خودش به یک حدی از تزکیه و تهذیب به نفس رسیده باشد و بعد اقدام به تربیت و تزکیه دیگران بکند احادیث و … را هم در این زمینه برای خودم جمع کرده بودم اما با هر کس که بحث می کردم از جمله اساتیدم آنها می فرمودند نه شما در کنار تبلیغ ، تهذیب هم می توانید… داشته باشید خلاصه آن ایام که ما را به برخی روستاها می فرستادند؛ من نمی رفتم می گفتم من لیاقتش را ندارم اول می خواهم خودم را بسازم ….در حالی که بعد ها دانستم در روستاها و برخی جاها ی دیگرچه خبر است…زیرا دوستانی که از روستاها می آمدند می گفتند آنجا هیچ خبری از احکام و اسلام و …نیست به یک چیزهای خرافی معتقد هستند که به آنها بیشتر عمل می کنند تا به آن مسئله ای که ما از احکام برایشان می گفتیم…
خلاصه زمان گذشت و گذشت و گذشت تا رسید به زمانی که به همسایگی ما خانمی آمد که تا جایی که یادم هست سوادش در حد سیکل بود… اما مطالعات زمینه ای زیادی در ارتباط با مسائل مذهبی داشت البته نه تخصصی هر کتابی که فکر می کرد می تواند آن را بخواند و بفهمد و در اختیار دیگران قرار دهد
این خانم به جلسه خانگی که هر هفته در میان همسایه ها می چرخید …شرکت می کرد و رفته رفته مجلس را به دست گرفت خیلی از البته مطالبش مفید بود اما بدون اشکال هم نبود که در طی برخی موارد بنده مجبور شدم، نامه بنویسم برخی تذکرات را بدهم و برخی کتب مفید و با نویسندگان معروف و مشهوری که به هر حال در حوزه با آن ها مانوس بودیم برایش معرفی کنم اما می دانستم که آن کتاب ها را مطالعه نمی کند چون سطح علمی اش در آن حد نبود که بتواند مثلا کتب آیت الله مصباح یزدی را بخواندولی به هر حال به دید خودش تبلیغ می کرد و خیلی هم راضی بود… وقتی اراده ایشان را با آن مدرک تحصیلی پایین می دیدم واقعا به حالش غبطه می خوردم…
این مقدمه بحثم بود… خواستم با این مقدمه به طلبه هایی که هیچ فعالیتی ندارند و یا شاید شرایط زندگی شان طوری باشد که قادر به تبلیغ میدانی نباشند اما می توانند ولو با یک پیامی که در اینجا_شبکه کوثرنت_ می گذارند یا حدیث کوتاه و…که بی شک مفید واقع خواهد شد… خطابم بیشتر به آن دسته طلابی هست که در شبکه هستند و فقط خواننده اند آنها هم دست به قلم شوند و تا جایی که می توانند از هر چه که دوست دارند و می دانند برای طلاب مفید واقع می شود سخن بگویند و بدانند…
درخت گرچه پایبند است اما بی برگ و بار نیست
نظیر مرحوم خانم معصومه شکری که واقعا در این زمینه فعال بودند(روحشان شاد)
مبلغ باید همچون شمعی باشد که شهید چمران با نقاشی اش آن را توصیف کرد و فرمود؛
شاید من نتوانم با شعلههای کوچکم، تاریکیهای نادانیها و کفر را بزدایم، ولی در مقابل آنها پایدار خواهم ماند.
پی نوشت؛ نقاشی در تصویر پیوست متعلق به شهید مصطفی چمران است.
✨﷽✨
#به_قلم_خودم
#طلبه_نوشت
چند روزی می شد که جنگه آغاز شده بود در خیابان ها بدون اینکه روسری در سر داشته باشم بدون هیچ هدفی راه می رفتم گیج و منگ بودم از اینکه چرا باید اسرائیل به ایران حمله کند غرق افکارات خودم بودم که یک خانم طلبه ای را دیدم با چادر مشکی سرش …آمد جلو و خواست با من صحبت کند من هم خیلی وقت بود که می خواستم با کسی هم نفس شوم کمی صحبت کردیم او برگشت به من گفت می دانی این عروسک های خونینی که بر زمین افتاد و کودکانی که بی گناه به شهادت رسیدند چه کسی این کار را کرده است من هم مثل آبی که داخل تابه روغنی گرم ریخته شود یک دفعه منفجر شدم و گفتم چرا نمی دانم اسرائیل غاصب اسرائیل کودک کش نتانیاهوی لعنتی این کار را کرده است و صد لعنت و هزار لعنت بر این نامردان بی همه چیز می خواستم هر آنچه که از زشتی و کثیفی و …در ذهنم بود به نتانیاهو بگم که آن طلبه با یک سخنش ایست کاملی به حرف هایم داد
او برگشت به من گفت: آیا می دانی همین نتانیاهوی خبیث در مورد دختران ایرانی چه گفته؟؟؟ کمی فکر کردم گفتم: نه مگه چی گفته؟؟؟ گفت گفته من در کنار تک تک زنان و دختران بدون روسری ایرانی هستم این را که شنیدم انگار آب سردی به رویم ریخته شد …مگر می شود …من همان کاری را اجرا می کنم که این خبیث آن را دوست دارد …باز هم منفجر شدم و گفتم؛ غلط می کند ماها کجا و این خبیث کجا ماها روسری هایمان را به خاطر فلان و فلان کنار گذاشتیم ….غلط می کند… که این حرف را می زند و بعد انگار قوت قلبی به من داده بودند محکم گفتم ؛ من از مبارزین اسرائیل هستم کمی که گذشت آن خانم طلبه یک روسری متبرک را سرم انداخت و گفت ؛ پس مواظب این روسری باش کمی خودم را جمع و جور کردم و دیگر اشک امانم را بریده بود… آن شب با آن روسری به خانه رفتم یک احساس دیگری داشتم عکس مادرم را که در دوازده سالگی از دست داده بودم در قلبم فشردم و گفتم ؛ امروز حالم خوب است ..زمان گذشت و الان در هیئت همان خانم طلبه ای که مرا هدایت کرد قرار گرفته ام و امروز تولد دوباره ام را که با چادر سر کردن برایم اتفاق افتاد در این محفل نورانی جشن می گیرم.
و صدای آن خانم طلبه را باز می شنوم که آرام می گوید؛
به قول شهید سلامی، ای اسرائیل خبیث با همین جوانانی که تو گمراهشان کرده ای به جنگ با شما خواهیم آمد
مرگ بر اسرائیل..✊️ مرگ بر آمریکا..✊️ لبیک یا خامنه ای✋️
پی نوشت
داستان فوق واقعی بود که در ایام جنگ تحمیلی صهیونیستی آمریکایی اتفاق افتاد.
هو القوی
#به_قلم_خودم
#طلبه_نوشت
#تجلیل
#سحرامامی
کمابیش از سوی برخی ها تجلیل از خانم سحر امامی را شاهد بودیم،خانم سحر امامی که با یک انگشت اشاره اش به صهیونیست ها خیلی چیزها را بیان کرد… در خود این گروه هم خواهران زیادی مطالب ارزشمندی را گذاشتند و من چون آن زمان دیدم مطالب زیاد است نخواستم تکرار مکررات گردد…خلاصه هیچ چیز از شجاعت این خانم را بیان نکردم اما امروز وقتی این کلیپ را دیدم حیفم آمد که من هم در زمره کسانی که این خانم را تشویق بکنند قرار نگیرم ولی به جا بود که بیشتر از این تجلیل ها می شد و کاری که ایشان در برابر بمب اسرائیل کودک کش کرد، چیز کوچکی نبود…
امام سجاد(علیه السلام) فرمود: َ أَشْکَرُکُمْ لِلَّهِ أَشْکَرُکُمْ لِلنَّاس. شاکرترین شما از خدا، قدردان ترین شما از مردم است.
اصول کافی، کلینی، ج 3، ص 156