شهید ابراهیم هادی

  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

وصیت نامه شهید مصطفی صدرزاده

24 اردیبهشت 1404 توسط یاری گر شهید ابراهیم هادی
وصیت نامه شهید مصطفی صدرزاده

وصیتنامه شهید مصطفی صدرزاده
بسم رب الشهدای و الصدیقین

خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست‌.
سپاس خدایی را که بر سر ما منت نهاد و از میان این همه مخلوق ما را انسان خلق کرد.
شکر خدایی را که از میان این‌همه انسان ما را خاکی مقدس به نام ایران قرار داد.
و شکر خدایی را که به بنده پدر و مادر و همسر صالح عطا کرد.
و شکر بی‌پایان خدایی را که محبت شهدا و امام شهدا را در دلم انداخت و به بنده توفیق داد تا در بسیج خادم باشم.
خدایا از تو ممنونم بی‌اندازه که در دل ما محبت سید علی‌خامنه‌ای را انداختی تا بیاموزد درس ایستادگی را درس اینکه یزید‌های دوران را بشناسیم و جلوی آن‌ها سر خم نکنیم. از تمام دوستان و آشنایان در ابتدای وصیت‌نامه خویش تقاضا دارم به فرامین مقام معظم رهبری گوش‌ دهند تا گمراه نشوند؛ زیرا ایشان بهترین دوست‌شناس و دشمن‌شناس است.
از پدر و خانواده عزیزم تقاضا دارم برای بنده بی‌تابی و ناراحتی بیش‌ از حد نکنند و اشک‌ها و گریه‌های خود را نثار اباعبدالله و فرزندان آن بزرگوار کنند.
پدر و مادر و همسرم و دخترم از شما تقاضا می‌کنم بنده‌رو ببخشید و از خدا بخواهید بنده رو ببخشد چقدر در حق پدر و مادر کوتاهی کردم چقدر شما را به دردسر انداختم فقط خدا شاهد تلاش شما بود که در زمان جنگ باید سختی و مشقت از من نگه‌داری کردید و بعد از جنگ هم برای درس‌خواندن من چقدر سختی کشیدید. فقط خدا می‌داند که چقدر نگران کرده‌ام اذیت کرده‌ام و شما تحمل کردید زیرا تلاش‌ می‌کردید تا فرزندتان عاقبت‌به‌خیر شود از شما ممنونم که همیشه انتخاب را به عهده خودم گذاشتید. حتی وقتی در نوجوانی می‌خواستم به نجف برای تحصیل بروم مخالفت نکرده و از اینکه همیشه به نظر من احترام گذاشتید ممنونم حالا هم از شما خواهش می‌کنم یکبار دیگر و برای آخرین بار به نظرم احترام بگذارید و از هیچ‌کس و از هیچ نهادی دلخور نباشید مبارزه با دشمنان خود آرزوی بنده بود و فقط خدا می‌داند برای این آرزو چقدر ضجه زدم و التماس کردم ممکن است بعضی‌ها به شما طعنه بزنند اما اهمیت ندهید بنده به راهی که رفتم یقین داشتم.
از همسر عزیزم می‌خواهم که بنده را ببخشد زیرا که همسر خوبی برای او نبودم. به همسر عزیزم می‌گویم می‌دانم که بعد از بنده دخترم یتیم می‌شود و شما اذیت می‌شوید اما یادت باشد که رسول خدا فرموده: هرکس که یتیم شود خدا سرپرست اوست ایمان داشته باش که خدا همیشه با توست. آرزو دارم که دخترم فاطمه،‌فاطمی تربیت شود یعنی مدافع سرسخت ولایت، از دوستان،‌ آشنایان و فامیل و هرکس که حقی گردن ما دارد تقاضا می‌کنم بنده حقیر با ببخشد زیرا می‌دانم که اخلاق و رفتار من آنقدر خوب نبود که توفیق شهادت داشته باشم و این شما حتی که نصیب ما شد لطف و کرم و هدیه خدا بوده و مردم عزیز ایران یادمان باشد که به خاطر وجب به وجب این سرزمین و دین اسلام چقدر خون دادیم چقدر بچه‌های ما یتیم شدند،‌ زن‌ها بیوه، مادرها مجنون، پدرها گریان فقط و فقط برای خدا بود. در این ماه مبارک رمضان دل ما شکست،‌ دل امام زمان بیشتر و بیشتر که در مملکت شهدا حرمت ماه خدا توسط بعضی‌ها نگه‌داشته نشد و برادران و خواهران من ماهواره و فرهنگ کثیف غرب مقصدی به جز آتش دوزخ ندارد. از ما گفتن ما که رفتیم…
آن‌کس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانه تو هر دو جهان را چه کند
بی‌بی زینب (س) آن زمانی که شما در شام‌ غریب بودید گذشت دیگر به احدی اجازه نمی‌دهیم به شما و به سلاله حسین (ع) بی‌احترامی کند. دیگر دوران مظلومیت شیعه تمام شده. بی‌بی‌جان انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم بی‌بی عزیزم مرا قاسم خطاب کن مرا قاسم خطاب کن روی خون ناقابل من هم حساب کن.

و من‌الله توفیق
مصطفی صدر زاده
۴ مرداد۱۳۹۲
منبع.مجله فرا کتاب

 نظر دهید »

زندگی نامه شهید مصطفی صدری زاده

24 اردیبهشت 1404 توسط یاری گر شهید ابراهیم هادی
زندگی نامه شهید مصطفی صدری زاده

زندگینامه شهید مصطفی صدرزاده
مصطفی صدرزاده در تاریخ 19 شهریور 1365 در شوشتر استان خوزستان به دنیا آمد. پدرش پاسدار و جانباز جنگ تحمیلی بود و مادرشان سیده هستند. بعد از چند سال به خاطر حساسیت مادر شهید به آب و هوای اهواز راهی شمال کشور می‌شوند و در یک خانۀ کوچک در روستای بندپی شرقی در «گلیا » که به معنی گلوگاه بود، در استان مازندران به زندگی ادامه می‌دهند. مصطفی در یادگیری لهجه‌ها استعداد خوبی داشته است و دو ماه در شمال لهجه مازندرانی را یاد می‌گیرد. بعد از دو سال از مازندران راهی کهنز شهریار می‌شوند.

شهید در محله خود در شهریار با بسیج آشنا می‌شود و در ساخت مسجد محله هم بسیار کمک رسان است و چهارشنبه هر هفته را وقف حضور در مسجد می‌کند. شهید مصطفی صدرزاده قبل از اتمام درس و گرفتن دیپلم طلبه می‌شود. ایشان در سال 1386 و در 13 اردیبهشت با دختر یکی از همسایه‌ها که بعدا متوجه می‌شوند خواهر یکی از دوستان ایشان است عقد می‌کنند و در 19 شهریور همان سال همزمان با روز تولد شهید مراسم ازدواج را برگزار می‌کنند. حاصل این ازدواج دو فرزند به نام‌های فاطمه و محمدعلی است.

مصطفی صدرزاده از تابستان سال 1392 و تا زمان شهادت چندین بار برای دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها به سوریه اعزام می‌شود و هر بار هم با یک عنوان، بار اول به عنوان آشپز یک گروه و تا زمانی که به عنوان یک افغانی وارد تیپ فاطمیون می‌شوند و فرمانده گردان عمار این تیپ می‌شوند. ایشان صرف دو ماه می‌تواند لهجه افغانستانی را یاد می‌گیرد و وارد تیپ فاطمیون می‌شود.

شهید مصطفی صدرزاده در تاریخ 1 آبان 1394 مصادف با ظهر تاسوعا در عملیات محرم در حومه حلب در درگیری با داعش به شهادت می‌رسند.
مصطفی صدرزاده چگونه شهید شد
پدر شهید صدر زاده می‌گوید: مصطفی در روز تاسوعای‌حسینی سال گذشته آن طوری که خودش دلش می‌خواست شهید شد و خودش قبل از شهادت به دوستانش گفته بود که فقط با یک گلوله شهید می‌شوم و حتی ساعت شهادت خودش را به دوستان خود گفته بود.

مصطفی صدرزاده در ظهر تاسوعا حین درگیری با نیروهای تروریست توسط تیر تک‌تیرانداز نیروهای تکفیری در حلب سوریه و در عملیات محرم به شهادت رسید.

شهید مصطفی صدرزاده محل دفن
شهید صدرزاده در گلزار شهدای بهشت رضوان شهر شهریار به خاک سپرده شده است.
منبع: مجله فرا کتاب

 نظر دهید »
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

شهید ابراهیم هادی

جستجو

موضوعات

  • همه
  • امام رضا علیه السلام
  • بدون موضوع
  • شهید ابراهیم هادی
  • شهید حامد جوانی
  • شهید صادق عدالت اکبری
  • شهید عباس دانشگر
  • شهید مصطفی صدرزاده

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس