می گفت التماسش کردم و پرسیدم از کدوم راهکـار رفتی کـه به این مقـام رسیـدی؟» شهـید مجـیدی هم گفـته بود...
11 خرداد 1404 توسط یاری گر شهید ابراهیم هادی
🌷 خواب مصیب، معاونـش را دیـده بـود و حـال غـریبی داشت. بهـش گفتـه بود: «خیـلی دلتنگتون شدم؛ هم دلتنگ تو، هم دلتنـگ بقیه شهـدای واحد.
میگفت التماسش کردم و پرسیدم از کدوم راهکـار رفتی کـه به این مقـام رسیـدی؟»
شهـید مجـیدی هم گفـته بود: «راه کــار اشــک»
🌷 ازروزی که خواب دیده بود تا صبـحِ شهادتش روزوشبی نبود که چشمهایش خیس اشـک نباشد. حالا به هر بهانه؛ روضه، نمـاز، نماز شب و یا حتى موقـع توجيـه نيـروهـا، بغـض تـوی گـلویش جمـع می شد و گـریه میکـرد، آنهـم با صـدای بلـند؛
بی ریـای بی ریـا ..
📚 دلیـل/ بقلـم حمـید حسـام
🌹 شهـید #علی_چیت_سازیان
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran