پدر من...
✨﷽✨
#به_قلم_خودم
#طلبه_نوشت
#اثرانگشت_بابا
#تولیدی
پدر من
پدر من سواد ندارد اما به اندازه صدها مهندس کار مهندسی کرده است، و کارهای بزرگی در شهرمان انجام داده است.
پدر من پزشک نیست اما اندازه صدها پزشک درمان بلد است… یکی از درمان هایش این است که وقتی می گوییم فلان خوراکی را نخور به کلیه ضرر می رساندیا به کبد و روده و … می گوید:《 کلیه کجاست ؟کبد کجاست ،همه این اعضا چگونه در یک بدن جمع می شود ؟》😀یا برخی اوقات که در بیرون در محیط کاری عصبانی می شود می گوییم عصبانی نشو ، به قلبت آسیب می رسد، جواب می دهد؟ قلب کجاست چپ است یا راست؟ و می زند زیر خنده😅 دردهایش را غالبا با خنده درمان می کند …
پدر من بلد نیست قطار براند اما چندین بار با قطار به مسافرتمان برده و به همه ی قطارهای شهرباز ی شهرمان سوارمان کرده است .
پدر من روحانی نیست ، اما از عشق ساده در عین حال عمیق خداوندی همیشه حرف می زند ،می گوید: 《ربّ من همیشه مرا می بیند و هیچ وقت در تنگنا قرار نداده است… همیشه توکل می کنم به خودش》وقتی به حوزه آمدم و مساله ی خمس اموال برایم جاافتاد، با او و مادر این مورد را متذکر شدم و او با گشاده رویی اجازه داد تا هم از اموالش خمس بدهیم و هم سال خمسی برایش قرار دهیم. پدر من نقاش و هنرمند نیست اما با عدد چهارده اردک هایی 🦆 در دفتر نقاشی بچه ها می کشد،که همه را به خنده وامی دارد 🤣
پدرمن معلم نیست اما بزرگترین درس های زندگی را همیشه به ما آموخته است و اجازه داده که دخترانش تا جایی که دوست دارند درس بخوانند…
پدر من راننده نیست و اصلا رانندگی بلد نیست، اما هیچ گاه ما در زمین نماندیم و همیشه کار هایمان را با تاکسی تلفنی و…راه انداخته است.
پدر من آشپز نیست ولی ما را در بهترین رستوران های شهر، مهمان خوشمزه ترین غذا کرده است.
پدر من روانشناس نیست، اما اندازه ی صدها روانشناس حرف و راه حل بلد است، مثلا اهل چشم و هم چشمی نیست، و همیشه به خاطر داشتن خانواده و زندگی اش، شاکر خداوند است و اگر در دیگران نعمتی ببیند،خوشحال می شود. یا از مشکلات و سختی های زندگی با آرامش و صبوری و توسل به اهل بیت علیهم السلام عبور می کند.
پدر من به تمام معنا یک پدر است مثل همه ی پدر های ایرانی.
